... جبر برای ریاضیدانان در حکم چیزی است که «شیطان» به «فاوست» عرضه کرد. همانطور که میدانید در نمایشنامهی «فاوست» گوته، «شیطان» به «فاوست» پیشنهاد میکند هر چه میخواهد از او درخواست کند و در عوض روحش را به او بفروشد.
«جبر» همان پیشکش «شیطان» به «ریاضیدان» است. «شیطان» میگوید: «من این ماشین نیرومند را به تو میدهم تا بدینترتیب پاسخگوی همهی سؤالهایت باشد. در عوض باید روحت را به من بدهی.» (امروز بهجای ماشین میتوان کامپیوتر را گذاشت!) البته ما دوست داریم هر دو را داشته باشیم: سعی میکنیم شیطان را فریب دهیم؛ تظاهر میکنیم روحامان را فروختهایم، و عملا این کار را نمی کنیم. با این حال در این جا روحامان در خطر است زیرا وقتی به محاسبات جبری میپردازیم، از فکر کردن، فکر هندسی کردن، فکر کردن دربارهی معنا، دست میکشیم...
شاید موضع من در این مورد قدری افراطی باشد، ولی منظور افراطی در «جبر» همیشه همین بوده است که فرمولی تولید کند که بتوان آن را در ماشینی قرار داد، دستگیرهای را چرخاند و پاسخی بیرون آورد. چیزی را که معنایی دارد میگیرید، آن را به فرمول تبدیل میکنید و جواب را بهدست میآورید. در این فرایند دیگر لازم نیست فکر کنید که مراحل مختلف در «جبر» متناطر با چه چیزهایی در «هندسه»اند. در نتیجه ممکن است بصیرت و دیدگاه هندسی خود را از دست بدهید ...
.: Weblog Themes By Pichak :.