تاریخ : پنج شنبه 92/2/5 | 7:37 عصر | نویسنده : فاطمه کامگار
از پدری پرسیدند: آیا درست است که می گویند:(زمانی فرا خواهد رسید که پسرها بزرگتر ازپدرشان خواهند شد؟)گفت:اتفاقا این موضوع سخت ذهن مرا به خود مشغول کرده است.
البته کاری به استعداد ونبوغ شان ندارم.منظور من سن وسال آنهاست.....
پرسیدند:به چه دلیل؟
گفت:به این دلیل که برایتان شرح خواهم داد.
وقتی پسرم متولدشد من30 سال داشتم.یعنی 30 برابر او سن داشتم.
وقتی 2 ساله شدمن32 سال داشتم.یعنی16 برابراوسن داشتم.
وقتی3 ساله شدمن33 سال داشتم.یعنی11 برابر او سن داشتم.
وقتی5 ساله شدمن35 سال داشتم.یعنی7 برابر او سن داشتم.
وقتی6 ساله شدمن36 سال داشتم.یعنی6 برابر او سن داشتم.
وقتی10 ساله شدمن40 سال داشتم.یعنی4 برابر او سن داشتم.
وقتی15 ساله شدمن45 سال داشتم.یعنی3 برابراو سن داشتم.
حالا او30 ساله شده است ومن60 سال دارم یعنی 2 برابر اوسن دارم.
می ترسم اگر اوضاع به همین منوال پیش رود او به زودی ازمن جلو بزند و اوپدر من یشود و من پسر اوبشوم.
البته کاری به استعداد ونبوغ شان ندارم.منظور من سن وسال آنهاست.....
پرسیدند:به چه دلیل؟
گفت:به این دلیل که برایتان شرح خواهم داد.
وقتی پسرم متولدشد من30 سال داشتم.یعنی 30 برابر او سن داشتم.
وقتی 2 ساله شدمن32 سال داشتم.یعنی16 برابراوسن داشتم.
وقتی3 ساله شدمن33 سال داشتم.یعنی11 برابر او سن داشتم.
وقتی5 ساله شدمن35 سال داشتم.یعنی7 برابر او سن داشتم.
وقتی6 ساله شدمن36 سال داشتم.یعنی6 برابر او سن داشتم.
وقتی10 ساله شدمن40 سال داشتم.یعنی4 برابر او سن داشتم.
وقتی15 ساله شدمن45 سال داشتم.یعنی3 برابراو سن داشتم.
حالا او30 ساله شده است ومن60 سال دارم یعنی 2 برابر اوسن دارم.
می ترسم اگر اوضاع به همین منوال پیش رود او به زودی ازمن جلو بزند و اوپدر من یشود و من پسر اوبشوم.
.: Weblog Themes By Pichak :.